داستانهاى زیبایی از بسم الله الرحمن الرحیم

داستانهاى زیبایی از بسم الله الرحمن الرحیم

داستانهاى زیبایی از بسم الله الرحمن الرحیم


روى بسته اى بسم الله الرحمن الرحیم نوشته شده بود.
رئیس گروهى از دزدان ، قافله اى را غارت نمود، در میان آنها شخصى بسته اى پارچه داشت که جمله ((بسم الله الرحمن الرحیم )) نوشته و روى آن گذاشته بود ((در بین تجار سابق براى محفوظ ماندن اموالشان از دست راهزنان این عمل مرسوم بود)) فورا به افرادش دستور داد که این اموال را به صاحبانش برگردانید، چونکه ما دزد اموال مردم هستیم نه دزد عقیده آنها، زیرا اگر به آن نوشته ترتیب اثر ندهیم آنها بى اعتقاد خواهند شد.
لازم به تذکر است که یکى از اساتید مى گفت : سر کرده دزدان فوق الذکر ((فضیل عیاض )) بوده است . شاید به خاطر همین عمل بود که خداوند او را هدایت نمود و او توبه کرد و از عارفان گردید.

هر کس که مطیع حق تعالى گردد   با رتبه و با مقام والا گردد
هر کس که مجاهدت کند در ره دوست   پیروز و سرفراز و مصفا گردد
هر کس که کند پیشینه خود ظلم و ستم   سرکوب و ذلیل و خوار و رسوا گردد
کن صبر به مشکلات و غمها امروز   تا مایه دل شادى فردا گردد
در علم و عمل بکوش تا شامل تو   الطاف خداى فرد یکتا گردد

یا رسول الله امت شما شش خصلت دارند
روزى پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) از راهى مى گذشت ، شیطان را دید که خیلى ضعیف و لاغر شده ، از او پرسید؛ چرا این قدر ضعیف گشته اى ؟
شیطان گفت : یا رسول الله ؛ از دست امت شما رنج مى برم و در زحمت هستم .
پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم )فرمودند: مگر امت من با تو چه مى کنند که رنج مى برى ؟ شیطان گفت : چون که آنها شش خصلت دارند که من نمى توانم این شش خصلت را در آنها ببینم .
1. هر کجا به هم مى رسند، سلام مى کنند.
2. با هم مصافحه مى کنند.
3. براى هر کارى که مى خواهند انجام دهند در آن انشاء الله مى گویند.
4. استغفار مى کنند و با گفتن این جمله سعى و تلاش مرا باطل مى کنند.
5. هر وقت نام مبارک شما را مى شنوند بر شما صلوات مى فرستند.
6. در ابتداى هر کارى که مى خواهند انجام دهند قبل از شروع به آن کار ((بسم الله الرحمن الرحیم )) مى گویند.

بر طاعت حق قیام مى باید کرد   بر جامعه احترام مى باید کرد
در محفل دوستان چو وارد گردى   اول ز ادب سلام مى باید کرد
پیامبر (ص ) ما گرفت سبقت به سلام   خوش پیروى از امام مى باید کرد
تو منتظر سلام ز چه اى   زائل همه فکر خام مى باید کرد
اینجا سلام فیض و رحمت آرد   تحصیل ز فیض عام مى باید کرد
اینجا سخن از بزرگ و کوچک نبود   صهباى ادب بجام مى باید کرد
هر کس متواضع است محبوب همه است   بر فعل خوش اهتمام مى باید کرد
هر کس متکبر است شیطان صفت است   پرهیز از این مرام مى باید کرد
اخلاق نکو شیوه انسان باشد   بر علم ، عمل مدام مى باید کرد
قارى متواضع است و افتاده چو خاک   پایان دگر این کلام مى باید کرد

به من گفت بگو بسم الله الرحمن الرحیم تا بلند شوى
روزى خانمى مسیحى دختر فلجى را از لبنان به سوریه آورد، زیرا دکترهاى لبنان او را جواب کرده بودند.
زن با دختر مریضش نزدیک حرم با عظمت حضرت رقیه (علیها السلام ) منزل مى گیرد، تا در آنجا براى معالجه فرزندش به دکتر دمشقى مراجعه کند، تا اینکه روز عاشورا فرا مى رسد و او مى بیند مردم دسته دسته به طرف محلى که حرم مطهر حضرت رقیه آنجا است مى روند.
از مردم شام مى پرسد اینجا چه خبر است ؟
مى گویند: اینجا حرم دختر امام حسین (علیه السلام ) است ، او نیز دختر مریضش را در منزل تنها گذاشته درب اتاق را مى بندد و به حرم حضرت مى رود، متوسل به حضرت رقیه (علیها السلام ) مى شود و گریه مى کند، به حدى گریه مى کند که غش مى کند و بى هوش مى افتد، در آن حال کسى به او مى گوید: بلند شو برو منزل ، دخترت تنها است و خداوند او را شفا داده است ، برخاسته و به طرف منزل حرکت مى کند و میرود و درب منزل را مى زند مى بیند دخترش درب را باز مى کند!
وقتى مادر جویاى وضع دخترش مى شود و احوال او را مى پرسد، دختر در جواب مادر مى گوید: وقتى شما رفتید، دخترى به نام رقیه (علیها السلام ) وارد اتاق شده و به من گفت : بلند شو تا با هم بازى کنیم ، آن دختر به من گفت : بگو ((بسم الله الرحمن الرحیم )) تا بلند شوى ، و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم ، دیدم تمام بدنم سالم است ، او داشت با من صحبت مى کرد که شما در زدید.
او به من گفت مادرت آمد، سرانجام مادر مسیحى با دیدن این کرامت از دختر امام حسین (علیه السلام ) مسلمان شد.

در محضرت در این حرم باصفاى دوست   چشم امید خلق به این قبر انور است
عشاق این حرم ، همه دارند آرزو   تا این سعادت بهر کدامین مقدر است
زین درگه هیچ کس نگردید ناامید   زیرا رقیه شافع پر مهر محشر است

على (علیه السلام ) را در خواب دید
علامه حسن زاده آملى فرمودند: عالم جلیل ((سید جلیل فرزند محسن 1176 - 1256 ه - ق از احفاد و نوه هاى امام زین العابدین على بن الحسین (علیه السلام ) که مقبره اش در ((خوى )) مزار عموم است در یکى از شبها جد بزرگوارش حضرت على (علیه السلام ) را در خواب دید و به آن حضرت از کند فهمى خود گلایه نمود.
حضرت به وى فرمودند: بسم الله الرحمن الرحیم ، پس از اینکه بسم الله از مقام ولایت به وى تلقین شد و از خواب برخاست مى دانست آنچه را باید بداند.

اى حیدر شهسوار وقت مددست   اى زبده هشت و چار وقت مددست
من عاجزم از جهان و دشمن بسیار   اى صاحب ذوالفقار وقت مددست

یکى از آثار و برکات ذکر و تلاوت نام خدا
مردم شب و روز، در خلوت و در جلوت ، در کوچه و بازار و خیابان و... به خاطر ایمنى از شر شیطان با نام خدا بسم الله الرحمن الرحیم بر دل سیاه شیطان لعنت فرستاده ، ابلیس لعین را از خود دور مى کنند و این یکى از آثار و برکات ذکر و تلاوت نام خدا و اسامى مقدس و امور با قداست است که موجب ایمنى انسان از پلیدى و گزند اهریمن مى باشد.
نبى اکرم محمد (صلى الله علیه وآله ) مى فرمایند:
بر هر دلى شیطانى نشسته ، وقتى اسم خدا برده میشود شیطان دور مى شود و انسان از گزند او در امان است و هنگامى که ذکر خدا فراموش و ترک شد، شیطان او را در دام خود اسیر کرده و به کارهاى زشت جذب مى نماید.

بنام آنکه خالق بر جهان است   که او عالم به اسرار جهان است
بر اهل یقین باشد هویدا   نمى باشد نهان و او عیان است

هیچ دستورى در قرآن بى بسم الله نیست
یکى از اصحاب راجع به بسم الله الرحمن الرحیم از رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) پرسید. حضرت فرمودند: ((بسم الله )) نامى از نامهاى خداوند و با نام اعظم نزدیک است .
امام صادق (علیه السلام ) فرمودند: ((بسم الله )) کلید کتاب خدا است مثل کلید درها، همانگونه که هیچ در بى کلید نیست هیچ دستورى در قرآن هم بى بسم الله نیست .
نام خداوند بر صفت کمال است ، و با عزت و جلال ، و با لطف و با جمال و با فضل و با نوال است .
جود و سخاوت خداوند براى دلها، کرامت است .
شهود او جان ها را ولایت نا دریافته در عیان و شیرین در حکایت است .
اگر خداوند یکى را عنایت کند همه را کفایت کند.
سوره توبه سوره کیفر است بدین دلیل بسم الله ندارد.

بنام خدایى که بخشنده اوست   همه فانى و ذات پاینده اوست
عطا کرد آئین و ایمان به ما   گرامى کتابى چو قرآن به ما
کتابى که ما را به حق رهبر است   کتابى که قانون پیغمبر است
رهاننده ما را ز اعمال زشت   کلید در بوستان بهشت
به راه تو این آسمانى کتاب   چراغى است روشن تر از آفتاب
ببخشد به جان و دلت روشنى   بگیرد ز تو خوى اهریمنى
ز قرآن نبى شد تو را راهنماى   چه حکم محمد چه حکم خداى
به قرآن گرا تا شوى رستگار   که قرآن بود وحى پروردگار
اگر رهبر خلق قرآن بدى   سراسر جهان چون گلستان بدى

((عباس شهرى ))
دوازده سفارش پیامبر (ص ) به على (علیه السلام )
رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم )در وصیت هایى که به على (علیه السلام ) نمودند مى فرمایند: اى على : دوازده چیز را سزاوار است بر سر سفره رعایت کنند:
1- شناختن غذا ((حلال یا حرام ))
2- بسم الله گفتن
3- شکر خدا
4- رضایت به تقدیر ((الهى ))
5- بر پاى چپ تکیه کردن
6- با سه انگشت خوردن
7- از دم دست خوردن
8 - لیسیدن انگشت
9- لقمه کوچک برداشتن
10-خوب جویدن
11- به این و آن کم نگاه کردن
12- شستن هر دو دست .

بنام خالق ارض و سماوات   بنام آنکه زو باشد عنایات
خداوندى که رحمن و رحیم است   به بیند هر کس او را ز آیات

آغاز سخن اینان سه نام از نامهاى مقدس خدا بود
دعایى که اولش ((بسم الله الرحمن الرحیم )) باشد رد نمى شود، ((البته در صورت وجود شرائط)) امت من در قیامت وارد شوند و بسم الله بر زبان رانند ((یعنى زبانشان به ذکر شریف خداوند گویا است )) گویند: حسنات امت محمد(صلى الله علیه و آله و سلم )چنین سنگین است ؟ پیغمبران جواب مى دهند: آغاز سخن اینان سه نام از نامهاى مقدس خدا بود ((یعنى : الله ، رحمن و رحیم )) که اگر آنها را در کفه اى بگذارند و گناهان مردم را در کفه دیگر این کفه سنگین تر مى باشد.

اسرار نهان را نتوانم به کسان گفت   و آن راز نباید که به هر پیر و جوان گفت
عالم به همه سر و خفیات تویى تو   جز تو نتوان بر کس دیگر به عیان گفت

پنج دستور العمل از امام حسن عسکرى (علیه السلام )
امام یازدهم امام حسن عسکرى (علیه السلام ) فرمودند: علامات مومن پنج چیز است .
1- پنجاه و یک رکعت نماز بجا آوردن ، که مراد هفده رکعت نمازهاى یومیه در پنج وقت ((صبح و ظهر و عصر مغرب و عشاء)) و سى و چهار رکعت نمازهاى نافله همه اش دو رکعتى است 8 رکعت نافله ظهر قبل از نماز ظهر و 8 رکعت نافله عصر قبل از نماز عصر و 4 رکعت نافله مغرب بعد از نماز مغرب و دو رکعت نماز نشسته بعد از نماز عشاء که دو رکعت نشسته بجاى یک رکعت ایستاده که معروف به نماز و تیره است و یازده رکعت نماز شب که دو رکعت آخر آن نماز شفع و یک رکعت نماز وتر است و دو رکعت نافله صبح قبل از نماز صبح است .
2- زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام )
3- انگشتر در دست راست کردن
4- پیشانى را در سجده بر خاک گذاشتن
5 - بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن .

اى خالق ذوالجلال و رحمن و رحیم   دورم بنما ز شر شیطان رجیم
از چشمه فیض خویش سیرابم کن   من عاصیم و تویى خداوند کریم

امام صادق (علیه السلام ) فرمودند: بسم الله تاج سوره ها است
بسم الله الرحمن الرحیم
بانام و یارى خداى بخشنده و مهربان شروع مى کنیم ؛ خدایى که لطفش به همه است ، مهرش همگانى و همیشگى است .
دیگران یا لطفى ندارند، یا همیشه ندارند، یا به همه ندارند، یا هدفشان مهربانى نیست ، ولى خداوند، حتى آفریدنش بر اساس لطف و مهربانى است : ((الا من رحم ربى و لذلک خلقهم ))
اگر برخى مشمول رحمت پروردگار نمى شوند، بستگى به خودشان دارد. اگر آب دریا، به توپ نفوذ نکرد، دریا تقصیرى ندارد، توپ در بسته است .
اگر نور خورشید، از دیوارى عبور نکرده بخاطر عدم قابلیت دیوار است نه نور.
رحمت الهى گسترده است ، ولى گاهى کسانى با کار و فکر باطل خود، رحمت را به روى خود مى بندند.
بسم الله در اول هر کار، رمز عشق به خدا و توکل بر او و استمداد از او وابستگى به اوست . بسم الله ، چنگ زدن و اعتصام ، به نام الهام بخش ‍ خداوند، و گریز از وسوسه هاى شیطان است .
بسم الله ، در راس تمام کتابهاى آسمانى بوده و پیامبران نیز شروع کارشان به نام الله بوده ، این کار انسان را در پناه و حفاظت خدا مى دهد و آنکه به خدا پناهنده شود، به راه مستقیم رهنمون مى شود.
((و من یعتصم بالله فقد هدى الى صراط مستقیم )) 
بسم الله ، نشان بندگى خدا و وابستگى به اوست ، یعنى اینکه : خدایا، تو را فراموش نکرده ام ، هر کارم را با نام تو آغاز مى کنم و خود را بیمه مى سازم و به کمک تو شیطان را فرارى مى دهم .
امام صادق (علیه السلام ) فرمودند: بسم الله تاج سوره ها است و نشان امان و رحمت است و در اول سوره برائت که بسم الله نیامد، چون برائت و بیزارى از کفار است و این نباید با رحمت باشد.

الهى رحمتت را شاملم کن   سرا پا عیب و نقصم کاملم کن
منم غافل خدایا آگهم ساز   منم جاهل خدایا عاقلم کن

((مؤ ید))
بسم الله خدایا گمشده ما را برگردان
معلى ابن خنیس گفت شبى بارانى حضرت صادق (علیه السلام ) از منزل به قصد سایه بان بنى ساعده بیرون شد، من نیز از پى ایشان رفتم دیدم چیزى در راه گم کرده مى فرمایند بسم الله خدایا گمشده ما را برگردان . من جلو رفته ، سلام کردم .
حضرت فرمودند: معلى با دستت جستجو کن هر چه پیدا کردى به من بده وقتى دست کشیدم دیدم نان روى زمین افتاده هر چه یافتم به ایشان تقدیم کردم مشاهده نمودم انبانى از نان برداشته ، عرض کردم آقا اجازه بدهید من بردارم .
حضرت فرمودند: نه من باید بردارم ولى بیا با هم برویم .
معلى گفت : آمدیم تا به ظله بنى ساعده رسیدیم ، دیدیم عده اى در خواب هستند، شروع کرد براى هر نفر یک یا دو نان زیر جامه اش پنهان مى کرد تا براى همه گذاشت ، بعد برگشتیم .
عرض کردم آقا فدایت شوم اینها عارف به امام هستند؟
حضرت فرمودند: اگر اینها امام شناس بودند هر چه داشتیم با آنها مى خوردیم حتى نمک را هم با هم تقسیم مى کردیم .

اى صادق خاندان یاسین   اى جان جهان و مفخر دین
اى از تو بلند کاخ عرفان   شاد زنده ز کوشش تو قرآن

اول کتابچه نوشته بود بسم الله الرحمن الرحیم
ابومسیح گفت : مردى نیکوکار در محله ما بود که شعر کمیت را روایت مى کرد همان قصیده هاشمیات ((که معروف است )) را از خود کمیت شنیده بود و وارد به آن شعر بود، مدت چند سال آن شعر را ترک کرد و خواندن و روایت کردن ((اشعار کمیت )) را حلال نمى شمرد.
بعد از این مدت دو مرتبه شروع کرد، بروایت کردن شعر کمیت به او گفتند: چه شد تو که مدتها بود این شعر را روایت نمى کردى ؟
گفت : صحیح است اما خوابى دیدم که مرا وادار بروایت نمودن آن شعر کرد.
پرسیدند چه خواب دیدى .
گفت : در خواب دیدم قیامت برپا شده ، مثل اینکه من در محشر هستم ، یک کتابچه اى به دست من دادند آنرا باز کردم ، در اولش نوشته بود: ((بسم الله الرحمن الرحیم )) نام کسانى که وارد بهشت مى شوند از دوستان على بن ابیطالب (علیه السلام ) در خط اول اسمهایى را دیدم که نمى شناختم ، در خط دوم نیز همینطور، به خط سوم و چهارم نگاه کردم ، ناگاه چشمم بنام کمیت افتاد این جریان باعث شد که شعر او را دو مرتبه روایت کنم .

اى صاحب ایوان طه : ادرکنى   اى ساقى کوثر از وفا ادرکنى
میزان عمل تویى به روز میعاد   اى وارث ختم الانبیاء ادرکنى

((سین )) سنا و والائى اوست
از امیر المؤ منین على (علیه السلام ) روایت شده که فرمودند:
آنچه در همه قرآن هست در سوره فاتحه هست ، و هر آنچه که در سوره فاتحه هست در ((بسم الله الرحمن الرحیم )) هست و آنچه که در بسم الله الرحمن الرحیم هست و در باء بسم الله هست و آنچه که در باء هست در نقطه باء هست و من نقطه زیر باء بسم الله هستم .
و در اخبار آمده است که به ((باء)) وجود هستى ظاهر گشت و به نقطه زیر باء، عابد از معبود تمیز و تشخیص داده شد.
و در خبر دیگر آمده که ((باء)) بهاء و روشنى خداوندى و ((سین )) سناء و والائى او است و ((میم )) مجد و بزرگوارى بارى تعالى است .

یا رب به خدائیت تو سرمستم کن   انگشتر معرفت تو بر دستم کن
دست من افتاده ز احسان برگیر   از جام ولایت على مستم کن

مرا از معناى بسم الله الرحمن الرحیم خبر دهید
مردى خدمت على (علیه السلام ) آمد و گفت : اى امیر المومنین مرا از معناى بسم الله الرحمن الرحیم خبر ده .
امام (علیه السلام ) فرمودند: الله عظیم ترین اسم از اسماء خداوند است ، که غیر او نمیتواند این اسم را بر خود نهد و هیچ مخلوق و آفریده اى را نمى توان بآن نامید.
آن مرد گفت : تفسیر ((الله )) چیست ؟
حضرت فرمودند: الله یعنى آن کسى که در هنگام گرفتاریها و حوائج هر مخلوقى رو سوى او مى کند و آنگاه که امید انسان از همه جا قطع و هرسببى را سواى او بى ثمر مى بیند باو توجه مى کند و دست نیاز بسوى او دراز مى نماید.

یارب گره گشا که شده سخت کارها   بنما عنایتى که فتادست بار ما
ما رو سیاه جرم و گناهیم و معصیت   بنما تو چاره اى که شود بخت یار ما

کلید قفلهاى آسمانها بسم الله است
ابن عباس از عبدالله ابن سلام هزار سوال از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) کرد یکى از هزار سوال این بود.
اخبرنى عن السموات اءلها ابواب ، قال نعم لها ابواب و هى مغلقه و لها مفاتیح و هى مخزونه ، قال صدقت یا محمد(صلى الله علیه و آله و سلم )فاءخبرنى عن ابواب السماء ما هى قال ذهب ، قال فما اقفالها- قال من نور، قال فما مفاتیحها، قال بسم الله العظیم ابن سلام ((یهودى )) حضور رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم )عرضه داشت یا محمد(صلى الله علیه و آله و سلم )مراخبر ده از آسمانها که آیا براى آنها درهائى هست .
حضرت فرمودند: آرى براى آنها درهائى است و آن درها بسته است و براى گشودن آنها کلیدهائى است مخزونه .
ابن سلام گفت : درست گفتى ! یا محمد(صلى الله علیه و آله و سلم )مرا از درهاى آسمان خبر ده که از چیست . حضرت فرمودند: طلااست .
ابن سلام گفت : قفل هاى آنها چیست ؟
حضرت فرمودند: از نور.
ابن سلام گفت کلید آن قفلها چیست ؟
حضرت فرمودند: بسم الله العظیم ، یعنى نام بزرگ خدا.
در داستان قبل على (علیه السلام ) فرمودند الله عظیم ترین اسم از اسماء خداوند است .

توئى توئى خداى من   بسوى تو دعاى من
تو اى من ثناى من   به توست التجاى من

کلمه ((بسم )) اشاره به نبوت و ولایت است
مرحوم شیخ حسن على اصفهانى مى فرماید: اى عزیز بدان که در بسم الله نکاتى است که باید به آن توجه داشت
اول : آنکه مرا از ((ذکر)) در آیه شریفه اذا ذکرت ربک فى القرآن وحده ولوا على ادبار هم نفورا و آنگاه که در این قرآن خدایت رابه یکتائى یاد کنى آنان پشت نموده و از آن بگریزند.
این آیه ((بسم الله )) است زیرا که اسم ((الله )) اسمى است که جامع جمیع صفات کمال است ، و وحدت از آن اوست
دوم : آنکه ((بسم الله )) نوزده حرف است و عدد واحد به حساب جمل نوزده است و معنى واحد همان ((وحده )) است
سوم : آنکه کلمه ((بسم )) مشتمل حرف ((ب )) و ((س )) و ((م )) است عدد حروف ((ب )) و ((م )) 92 است و عدد اسم محمد (صلى الله علیه و آله )نیز 92 مى باشد، زیرا عدد ملفوظى است . ((م )) 90 و ((ب )) 2 است .
عدد ملفوظى ((س )) 120 و عدد اسم على (علیه السلام ) وقتى که با یاء مشدد خوانده شود نیز 120 است و به این ترتیب کلمه ((بسم )) اشاره به مقام ((نبوت )) و ((ولایت )) دارد.

غیر ذات تو مراد دلبر و دلدارى نیست   جز رضاى تو و مخلوق توام کارى نیست
عاقبت کار چو بر دست و ید قدرت تو است   به جز از لطف توام یاور و غمخوارى نیست

خداوند سه اسم را به منظور استعانت در امور به ما عطا فرموده
وقتى مى گوئیم بسم الله الرحمن الرحیم معنایش آنست که به منظور عبادت و بندگى حق ، از اسم او که ((الله )) و ((رحمن )) و ((رحیم )) است ، استعانت مى جوئیم ، در اینکه ((الله )) اسم اعظم خداوند است ، شبهه نیست . حضرت صادق (علیه السلام ) در حدیث خلق السماء مى فرماید: ((فاظهر ثلثه منها لفافه الخلق الیها))
یعنى : چون دید بندگان بدون استعانت از او نمى توانند کارى انجام دهند، سه اسم از اسماء خود را ظاهر ساخت .
حضرت صادق (علیه السلام ) سپس فرمودند: ظاهرترین آن سه اسم ((الله )) بنابراین محقق شد که ((الله )) اسم اعظم است اما اینکه چرا در عبارت ((بسم الله الرحمن الرحیم )) سه اسم از اسماء حق ذکر شده است ، علت آن است که مردم سه قسمند:
دسته اى طالب دنیا و دسته دیگر طالب عقبى و دسته سوم طالب مولا هستند طالب مولا از اسم ((الله )) استعانت جوید، و طالب عقبى از اسم ((رحیم )) که حاکى از رحمت خاصه حق نسبت به مومنین مى باشد، و طالب دنیا از اسم ((رحمن )) که از رحمت عامه خداوند نسبت به جمیع موجودات حکایت مى کند، مدد و یارى مى طلبد، بنابراین خداوند سه اسم را به منظور استعانت جستن در امور به ما عطا فرموده .
و ما باید در تمام امور بوسیله اسمائش از او استعانت بجوئیم .

این همه گفتیم لیک اندر بسیج   بى عنایات خدا هیچم هیچ
بى عنایات حق و خاصان حق   گرملک باشد سیا هستش ‍ ورق

بنده من مرا یاد کرد
روایت شده است که وقتى بنده اى مى گوید ((بسم الله الرحمن الرحیم )) خداوند کریم مى فرماید ((ذکرنى عبدى )) یعنى بنده من مرا یاد کرد
وقتى مى گوید ((الحمدالله رب العالمین )) مى فرماید ((حمدنى عبدى )) یعنى بنده من مرا حمد نمود.
وقتى مى گوید ((الرحمن الرحیم )) مى فرماید: بنده من با صفات جمیله و نیکو مرا یاد کرد و ثنا گفت .
وقتى مى گوید: ((مالک یوم الدین )) مى فرماید: ((مجدنى عبدى )) یعنى بنده من مرا با صفات جلال و بزرگى یاد نمود.
وقتى مى گوید: ((ایاک نعبد و ایاک نستعین )) یعنى تنها تو را عبادت مى کنم و بندگى من اختصاص به تو دارد و فقط از تو کمک مى طلبم ، خداوند مى فرماید: این آیه میان من و بنده ام مشترک است ، او عابد است و من معبود او هر چه بخواهد به او مى دهم .

الهى بر در تو روى سیاهى   نشسته خسته با حال تباهى
بدرگاه تو با این چشم گریان   فکنده سر گداى بى پناهى
ترحم کن بر این محزون نالان   نما از مرحمت بر او نگاهى

نزول اول بسم الله الرحمن الرحیم بر حضرت آدم (علیه السلام ) بود
از امیرالمومنین على (علیه السلام ) روایت شده :
چون بسم الله الرحمن الرحیم نازل شد رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم )فرمودند: اولین مرتبه نزول این آیه ((بسم الله )) بر حضرت آدم (علیه السلام ) بود که پس از شنیدن آن گفت : ذریه من ایمن از عذاب هستند مادامى که این آیه را قرائت کنند سپس این آیه بالا برده شد.مرتبه دوم بر حضرت ابراهیم (علیه السلام ) نازل شد و آن حضرت هنگامى که در کفه منجنیق بود که بسمت آتش پرتاب شود این آیه ((بسم الله الرحمن الرحیم )) را تلاوت نمود، خدا آتش را براى آن حضرت سرد و سلامت گردانید باز این آیه بالا برده شد و نازل نشد مگر بر حضرت سلیمان (علیه السلام ) و در این هنگام بود که ملائکه خطاب به حضرت سلیمان گفتند سوگند بخدا که ملک و سلطنت تو از هر جهت تمام و کامل شد، سپس بالا برده شد تا اینکه بر من نازل گشت و روز قیامت که شود امت من مى آیند در حالى که این آیه شریفه را بر زبان دارند. پس چون اعمالشان در میزان نهاده شود کفه اعمال آنها سنگین شود
ممکن است مراد از نازل شدن بسم الله و بالا بردن حقیقت و آثار آن در عالم باشد.

 

شیخ السفراى حق محمد (ص ) باشد   نامش به سما حضرت احمد باشد
استاد جمیع انبیاء حضرت اوست   دستش به جهان همیشه سرمد باشد

 

     
   



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : آرمین حسینی
تاریخ : سه شنبه 28 مرداد 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: